گالری گردی 255

باغ موزۀ قصر، خانۀ هنرمندان، هما

مهسافرهادی کیا

دوهفته نامۀ تندیس، شمارۀ 255، 22 مرداد 1392

356 ... مانده به صلح

نمایشگاه یادبود هیروشیما با عنوان 644 در گالری مارکوف  باغ موزۀ قصر برگزار شد. نمایشگاه که با گردآوری محمدرضا سلطانی و با ایدۀ نوید جهانبخش شکل گرفت، به مناسبت سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و بزرگداشت قربانیان خشونتهای هسته‌ای برقرار شد.  این نمایشگاه در قالب رسانه های متکثر و عمدتاً جدید تلاشی درخور توجه برای گرامیداشت صلح فراموش شدۀ جهانی و صیانت از ساده‌ترین حق انسانی‌ است؛ حق حیات.   

 هنرمندان حاضر در این نمایشگاه :علی اتحاد، رامین اعتمادی بزرگ، مریم امیرفرشی، محسن جمالی نیک، نوید جهانبخش، مژگان حبیبی، عاطفه خاص، شهرناز زرکش، بهمن زمانی، فاطمه ژآله، یاسمین سینایی، کامبیز صبری، سجاد صفاجویی، نسترن صفایی، فرشته عالم شاه، حمزه فرهادی، سُمیرا کرملو، تارا گودرزی، محمودمکتبی،احمدنادعلیان‌وکاوه‌نجم‌آبادی‌بودند.
یکی از ابعاد مثبت این نمایشگاه بدون شک استفادۀ خلاق از رسانۀ اینستالیشن بود: بهمن زمانی با چیدمان قارچ مرگ 300 آدمک از جنسی شبیه به پنبه را بر روی زمین و آویزان از پنجره قرار داده بود که  نماد اعتراض او به قارچی است که می تواد 300 هزار نفر را به کام مرگ فرو ببرد، مژگان حبیبی با ایدۀ زمان انفجار اثری خلاق به وجود آورده است و محمود مکتبی مخاطب را در میان لباس‌های بدون صاحب و معلق میان زمین و آسمان قرار می‌دهد؛ گویی درست لحظۀ پس از فاجعه. یاسمین سینایی از مخاطبین می‌خواهد تا با نوشتن واژۀ صلح بر روی بال‌های درنا پیام‌آور صلح باشند و یکی دیگر از آثار برجسته از نوید جهانبخش است که در قالب کتاب هنری و اثری مفهومی دست به مفهوم سازی نمادین از ایدۀ ساختن و ویرانی می زند ؛یک روش برای ساختن و چندین روش برای ویرانی و انهدام یک اوریگامی.  اثر برجستۀ دیگر از احمد نادعلیان عکس هایی است که از سفر سال گذشتۀ هنرمن به ژاپن و آثار لندآرت و محیطی او گرفته شده که از نمادهای مربوط به این فاجعۀ انسانی بهره گرفته است. یکی درنا که نماد دخترک ژاپنی است که به دلیل تشعشعات رادیواکتیو با سرطان خون متولد شده و طبق افسانه ای ژاپنی برای رسیدن به آرزویش دست به ساختن هزار درنای کاغذی می‌زند که پس از ساخت 644 امین درنا بر اثر بیماری می میرد. نادعلیان با ساختن مهرهایی از نقش درنا و نیز ماهی به نماد ماهیان بی شماری که بر اثر آلودگی شیمیایی از بین رفتند ، این مهرها را بر روی زمین‌های کنار رودخانه می غلتاند و به این ترتیب  حیاتی دوباره  بر زمینۀ مرگ‌آلودۀ نیستی توسط هنر رقم می خورد.  این نمایشگاه  به جهت موضوع انسان دوستانه و خلاقیت هنرمندان در استفاده از رسانه‌های جدید قطعاً حرکتی رو به جلو محسوب می‌شود.

بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناگاساکی انداخته شد که باعث کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند بیش از نیمی از قربانیان بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.

همچو ما باهمانِ تنهایان

پرفورمنس ما؛ سایه‌ها با ایدۀ هومن داوودی و نیما رافتی در سالن ورودی خانۀ هنرمندان توسط چند اجراگر برگزار شد. اجرا در فضایی بسته و اتاقکی موقت شکل می‌گرفت که چشمان مخاطب برای ورود به آن با چشم بند بسته می‌شد و سپس با گرفتن سر رشته ای پارچه‌ای به اجراگری می‌رسید که داخل اتاقک انتظار او را می‌کشید تا با یکدیگر راجع به موضوع دلخواه مخاطب، هرچه باشد، گفتگو کنند و سپس باز با گرفتن سرنخ مخاطب به بیرون هدایت می‌شد. اجرا چنان که از عنوانش پیداست تلاشی بود برای حذف سد های بین انسانی که عمدتاً از طریق اطلاعات وابسته به حواس ظاهری به وجود آمده‌اند، موانعی هم‌چون سن و سال، جنسیت، ظاهر و از همه مهم تر نگرانی از مورد قضاوت واقع شدن، انسان ها را در موقعیتی بیگانه، مقاوم و نفوذناپذیر نسبت به دیگرانی قرار می‌دهد که پس از از بین رفتن این سدها چیزی جز صدا از آن ها در طی اجرا ادراک نمی‌کنیم، از این بابت ایدۀ اصلی اجرا جذاب و تامل برانگیز به نظر می رسید. هرچند شاید بهتر بود تا اجراگر به جای این که صرفاً منتظر حرف های شنونده باشد با وارد شدن  و تجاوزکلامی به حیطه های نیمه خصوصی او  و پرسش از احساسات شخصیش یا با اعتراف خود اجراگر به احساساتی مشابه، بتواند حفاظی را که نه به سبب قضاوت شدن بلکه به جهت احساس بیگانگی و عدم میل به افشای درونیات در مخاطبین درون‌گراتری مثل خود من شکل میگرفت را بشکند و با ایجاد عامل شوک، که معمولاً عنصری تعیین‌کننده در هنر پرفورمنس به شمار می رود با شکستن حصارهای روانی مخاطب لحظاتی صمیمانه‌تر از روابط انسانی را خلق کند،  هرچند احتمالاً نگرانی از واکنش مخاطبین یا محدودیت های نهادی موانعی برای اجرای این ایده به شمار می‌روند. در مجموع ایدۀ این اجرا به جهت کنکاش در روابط انسانی و فلسفۀ ارتباطات ایدۀ موفقی به شمار می رفت.

یادمان باشد اگر...

شیمیج2 عنوان نمایشگاهی است که گالری هما از تعدادی از زنان هنرمند جوان برگزار کرده است. در مقدمۀ نمایشگاه این چنین آمده است:« این نمایشگاه با عنوان شیمیج 2 در ادامۀ نمایشی‌ست که در سال 1389 برگزار شد، در این گردآوری نیز سعی شده تا صداهای پراکنده، نادیده یا کمتر دیده شدۀ نسل جوانی از هنرمندان زن بدون ارتباط ضمنی در کنار هم دیده شود، چه مضمونی از این مشترک‌تر که دنیای ذهنی این هنرمندان از پنجره‌ای گشوده به نام زنیت جهان را می‌نگرد». نکته‌ای اساسی در ارتباط با این متن قابل طرح است؛ این که آثاری از هنرمندان زن به جای زن هر کلمۀ دلخواه را می توانید قرار دهید- بدون ارتباط ضمنی در کنار یکدیگر به نمایش درآید نقض اصلی‌ترین اصل در برگزاری نمایشگاه گروهی است یعنی آثار بدون ارتباط  مضمونی با یکدیگرند و اگر عنصری که آن را «زنانگی» می‌نامید جدای از این که اصلاً وجود دارد یا خیر عامل اشتراک این گردآوری است آیا نباید دست به انتخاب آثاری زد که بخشی قابل توجه از این خصائص را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند؟ در مجموع نمایشگاه از سویی با عدم انسجام موضوعی چنان که در متن نیز آمده و از سویی دیگر با حضور آثار اغلب ضعیف ، حرکتی رفع تکلیفی باز به نام زنان و اما نه به کام آنان بود.