باربد گلشیری

الشَعب یُرید . . .

چاپ جوهر رنگ دانه ای روی بوم، کتاب

1390

 

 شادی نویانی

همچون دوست نداشتنِ تن (شماره 2)

رنگ روغن روی بوم

1390

   این نقد رو برای نمایگاه گروهی «گشایش» نوشتم که با نمایشگاه گردانی زروان روح بخشان ُ بهمن ماه ۹۰در گالری سین به نمایش درآمد. این مطلب در شماره آخر هنرفردا منتشر شده:

 

نمایشگاه گروهی گشایش، به نمایشگاه گردانی زروان روح بخشان از چهاردهم تا بیست وچهارم بهمن ماه 1390 در گالری سین برگزار شد .

ایدۀ محوری نمایشگاه، چنان که از نام آن برمی آید مضمون گشایش است. روح بخشان با نگاهی از جنس

 هنر مندان مفهومی ارتدوکس با ارجاع به لغتنامۀ دهخدا معانی متکثری از واژه را به دست می آورد که آثار حاضر در این نمایشگاه  با تمرکز بر مفاهیمی از این واژه از جنس بازکردن بند وآزادکردن، رها شدن و باز کردن و حتی انقلاب، شکل می گیرند.

در بدو ورود به نمایشگاه با اجرای امیر موبد در هئیت فردی سرکوبگر با ابزاری آگراف مانند بر کمر مواجهیم که نقش عامل بازدارنده و ایستاده در برابر رهایش و گشودگی را از طریق اعمال خشونتی عامدانه  ایفا می کند. مقاومتی که در سطح خرد گالری شبیه سازی شده و واکنش ها و درگیری های مختلفی را با مخاطبان بر می انگیزد. پس از این که هنرمند با ژست های چریکی سعی در ارعاب مخاطبان دارد، دست به اِعمال نماد فرهنگی خشونت یعنی سانسور می زند او با پوشاندن سایر آثار روی دیوارها با پوششی پارچه ای می کوشد سدی ظاهراً فیزیکی و ماهیتاً ایدئولوژیک را در برابر نگاه آزادانه مخاطبان به وجود بیاورد، اما با کنشگری فعال مخاطبان  مواجه می شود: مردم پارچه را کندند.

اثر موفق دیگر با عنوان الشعبُ یُرید...(مردم می خواهند...) از باربد گلشیری برگرفته از شعارهای انقلابیون سوری ، گشایش را در قالب انقلاب های اجتماعی پیگیری می کند. اثر در قالب چاپ اثری از یکی از نقاشان رئالیست اجتماعی روسی بر روی دو بوم شکل گرفته. در حالی که در لت سمت راست لنین  در حال نوشتن بیانیۀ انقلاب بازنمایی می شود، در لت سمت چپ بخش دیگری از همین نقاشی صندلی خالی سفیدی به چشم می خورد. این در حالی است که کتاب رجال ایران در بالای صفحه با گشایش صفحۀ زندگینامۀ شیخ فضل الله نوری روحانی مخالف انقلاب مشروطه، از یکسو به دیالوگی ظریف و چندوجهی با تصویر پایین می پردازد و از سوی دیگر ارجاعی به نقش روسیه تزاری در سرکوب مشروطه خواهان در اثر دیده می شود،  که سرانجام با انقلاب اکتبر و روی کار آمدن لنین ، ایران که بر اساس قرارداد 1907 در آستانۀ چندپارگی بود در امان قرار گرفت.

در اثر چیدمان مجتبی امینی با عنوان دست/آموز/آویز/آورد، دستگاه نماز آموز گویا نصب شده بر روی دیوار در گفتگو با تک دست قالب گیری هنرمند قرار دارد که هر چند بر روی کاشی های کلاسیک غسالخانه مومیایی شده است اما هم چنان بر قطب نمایی چنگ زده تا مسیر هدایت را بگشاید. حامد رشتیان نیز با انتخاب المان شیر سنگی ارجاعی به روایت آیین مانوی و اعتقاد به راهگشا بودن این موجودات به سمت بهشت دارد. در حالی که در اثر چیدمان مجید عباسی از مجموعۀ مسیح (شمارۀ 2)، روایت گرباور  برخی از فرقه های مسیحیت از به دوش کشیدن بار گناهان بشر توسط مسیح است  که موجب گشایش رحمت خداوند قلمداد می شود. اثر در قالب پرترۀ مسیح از جنس آینه در کف گالری! قرار دارد که در عین حال که همزمان حاوی تصاویر چاپ شده ای از هنرمندان حاضر در نمایشگاه است،  تصویر تماشاگران  را بر خود منعکس می کند و گام های آنان بر روی این کوه مصائب که باز این پیکر آینه ای  را خرد و خردتر می کند.  

گشایش اما از نگاه متهورانۀ شادی نویانی در اثری دیگر از مجموعۀ هم چون دوست نداشتن تن(شمارۀ 2) تعریفی کاملاً تنانه و جنسی را از این معنا پیش می کشد. نگاه دزدانۀ هنرمند از زاویه دید بالا و در هم شکستن پرسپکتیو با تکنیکی شبه کوبیستی ترفند  زیرکانه ای را در گذر از سد حذف به کار می برد.

سایر هنرمندان از جمله نسترن صفایی از مجموعه حرف های ناگفته، ساره قمی با گردنبند گشایش و سیمین کرامتی با مجموعۀ پروانه ها و تیغ ها( شمارۀ2) و نیز یک اثر ویدیو در این نمایشگاه حاضر شدند.