تعداد جوابیه ها، دفاعیه ها و نقدهایی که بر نوشته آقای صحافزاده نوشته می شه هر لحظه در حال افزایشه برام جالبه واقعاً چه چیزی جز اهمیت این نوشتار می تونه این همه واکنش به وجود بیاره.  اگر اون چیزی که بعضی اسمش رو می گذارند فحاشی انقدر اهمیت پیدا می کنه باید به اون فحشا احسنت گفت که این طوری یک عده رو از تو سوراخشون بیرون کشیده. مسلماً این نوشته منافع عده ای رو به خطر انداخته و خواب خرگوشی جماعتی که دلشون به به و چه چه یک عده بی سواد و یا نفع طلب خوشه رو بهم زده... ولی خودمونیم چرا ما ملت حرف حق رو نمی پذیریم یعنی حتماً یا باید ازمون تعریف بشه و یا به نفعمون یه حرفی بزنن تا  به مذاقمون خوش بیاد . بابا به خدا توی هنرمند اگه یه کم تو این حرف ها تعمق کنی می تونی هنرت رو صد برابر ارتقاء بدی . تو مجله ها که معمولاً از هنرمندا تمجید می شه تو فیس بوکم کامنت های ملت روی کارهای شما خلاصه می شه به « عالیه» «مرسی» « این کارتونو دوست دارم» و ... در صورتی که به مقدساتم قسم اکثر نمایشگاه هایی که این روزها می بینم جز افسوس و عصبانیت حس دیگه ای در من منتقد خیر سرم متخصص به وجود نمیاره لازم به توضیح نیست که بنده نه با هنرمند محترم دشمنم و نه پدر کشتگی دارم باهاش و بدبینی خاصی هم در خودم سراغ ندارم. این کارها خیلی ساده بد هستند به هزار و یک دلیل که بعد از خوندن کلی کتاب و گذروندن دوره ها و خوندن ها و نوشتن ها  یک آدم متخصص حق داره این اظهار نظر رو بکنه. این جا مساله از سلیقه و نظر شخصی و دل من و تو فراتر می ره...

ولی کاش مساله به همین جا ختم می شد و بحث رندی و زرنگی و موج سواری در کار نبود. کاش انقدر سطحی و کم مایه و سخیف تن به ابتذال ادای مفهوم گرایی و شیرین نشاط بازی نمی سپردیم. کاش کمی صداقت داشتیم و دنبال از آب گل آلود وضعیت شیر تو شیر ایران ماهی گرفتن نبودیم و به قول آقای صحاف زاده از زنجیرهایمان نمی گفتیم و بفروشیم. بابا هنر ذاتاً نمی تونه کاملاً از سیاست منفک و مجزا باشه چون انسان موجودی اجتماعی است و سیاست حاکم بر جامعه اش خواهی نخواهی زندگیش رو افکار و کنش هاش رو تحت تاثیر قرار می ده پس شما مجبور نیستی هی ورداری زن چادری و دختر سیگاری و ماهی تابه و جارو و لنگه دمپایی به عنوان نماد ظلمی که بر زنان می رود رو و  نمادهای میهنی رو کلاً بچپونی تو دل کارت تا احساس سیاسی اجتماعی بودن بهت دست بده و توجه گولوهای ( بخوانید شیوخ و خریداران) اون ور آب را به خودت جلب کنی . آقای زرنگ در این برهوت بی سوادی فقط می تونی تعدادی احسنت گو جلب کنی ... خب عزیز من برو یک کم تاریخ هنر بخون ( نه این که حداکثر تا آخر پاپ آرت ها ) نیمه دوم قرن بیستم رو کامل مطالعه کن. تو که درکت از پست مدرنیسم در حد کنار هم گذاشتن سر قلیون و خورشید خانوم کنار مدونا است و پپسی کولا به خدا الفبای پست مدرن رو هم نمی دونی. حالا با چه اعتماد به نفسی میای نمایشگاه می ذاری تو که نه اصل جریان رو درست شناختی و نه جامعه هنری خودت و نیازهاشو و نه حتی خودتو علایقتو که چه بسا اگه این ژست های پر طرفدار نبود احتمالاً گل و مرغ کشیدن رو بیشتر دوست داشتی .  

مسلماً وقتی از هر 10 اثر مثلاً 8 تاشون تابع این قواعد منحوسه خب این اصلاً فحاشی و سیاه نمایی نیست که بر چنین آثاری که هنر مملکت رو انقدر پایین کشوندن لعنت فرستاد. بیایید اندکی خودخواه نباشیم و برای رسیدن به شهرت یک شبه هنر یک مملکت رو به ابتذال نکشونیم ، به خدا کار خوب و درست رو تاریخ می فهمه و موج سواران به زیر موج لعن و فراموشی در خواهند غلتید. بله دوستان من درک صحبت آقای صحاف زاده انقدرها هم دشوار نبود  لطفاً بیایید کمی عوضی نباشیم

...