این مطلب رو برای کتاب سال گالری محسن نوشتم:

 نمایشگاه گردانی جعبه اجرا با تلفیق دستاوردهای هنر اجرا، چیدمان و بدن، از نهم تا پانزدهم مهرماه 1389 در گالری محسن برگزار شد.

  گروه پرفرمنس /آ:ت ( بریتا.)[1] به سرپرستی باوند بهپور، با تکیه بر متریال های ثابت و ارزان قیمت مقوا و آبچسب دست به خلق اجرا با تاکید بر نقش مخاطب و انتخاب گری او به مثابه اثر هنری می زنند. گروه با اخذ عنوان کنایی خود از  تلفظ بریتانیایی واژه هنر و نام گذاری اعضاء با عنوان کاتارتیست[2] با اشاره به هنرمندی که آثار خود را از طریق برش مقوا خلق می کند و نیز با ارجاع به مفهوم کاتارسیس[3] ارسطویی به عنوان وجه پالایش دهنده اثر هنری، و نیز با خلق بیانیه ای شبه دادائیستی[4]،  تلاش می کنند خلاء جنبش های هنری در قالب کار گروهی در فضای هنری کشور را تا حدی جبران کنند، چنان که بهپور می نویسد: «گروه ما هم با این اعتقاد شکل گرفت که در کشورهای حاشیه‌ای هم آوانگارد بودن غیرممکن نشده، در هیچ کجا غیرممکن نیست. برعکس، آرزو نداشتن، همیشه نشانه‌ حقارت است؛ دلیلی بر ذهن کوچک و فقدان خلاقیت »

   تم نمایشگاه بر محور داستان کوتاهی از پیتر هانتکه[5]  نمایشنامه نویس، شاعر و داستان نویس آوانگارد اتریشی ، با عنوان «گزارش شاهد عینی» شکل می گیرد، ماجرای نمادین پسرک عقب افتاده ا ی که پس از یادگیری چگونگی بریدن چغندر با ساطور از قیم خویش، به وسیله همان ساطور سر قیم را می برد. برداشت شخصی هر هنرمند از داستان زمینه ساز آثاری متکثر در قالب رسانه های مختلف از جمله مجسمه، نقاشی، ویدیوآرت و آثار حاضر آماده می شود. مخاطبان این آثار که با تعیین وقت قبلی از طریق قرار گرفتن درون جعبه هایی با اثر مواجه می شوند، با انتخاب نمایشگاه گردانی های انجام شده توسط هنرمندان از طریق لیست موجود، نه تنها تصمیم می گیرند نمایشگاه را با نمایشگاه گردانی چه کسی مشاهده کنند، بلکه نخواهند توانست به محتوای تمامی جعبه ها دسترسی پیدا کنند به نحوی که ماهیت اثر هنری، در این نمایشگاه وابسته به انتخاب مخاطب، دگرگون شونده است.

   این آزادی نه تنها در مواجهه با امکانات متعدد نمایشگاه گردانی، بلکه با خلق مجدد اثر در مواجهه با واکنش مخاطبان آزادی ویژه هنر اجرا را موکد می سازد. مخاطب با مطالعه داستانک و ورود به جعبه هایی هم قد و اندازه خود ، وارد فضایی می شود که در آن« ممکن بود از او خواسته شود به همراه متنی که او را خطاب قرار می داد بالاجبار هوایی بویناک را استنشاق کند. یا از ظرفی که قورباغه ای در آن نشسته بود با نی آب بنوشد تا جان ماهی را که جلو چشمانش داشت جان می داد را نجات دهد.»( بهپور، 1390)  این در حالیست که واکنش مخاطب خود پیشامدی تازه و ادامه ی روند اثر بود.

  گروه /آ:ت ( بریتا.) با شعار دمکراسی در اثر، سعی در بازگشایی چارچوب های هنر معاصر ایران دارند، حرکت پست آوانگاردی[6] که گرچه پیشتازانه به نظر می رسد ولی سعی در هدایت جامعه هنری به جهتی خاص را ندارد، بلکه می کوشد با جذب نامحدود اعضاء و مشارکت گسترده مخاطبان هنری مردمی، عمومی و آزاد را پیشنهاد کند. این واقعیت در بیانیه طنزآمیز گروه به خوبی بیان می شود: « ما به مخاطبان معمولي بسيار علاقه‌منديم، با يبوست در هنر مخالفيم و ضمناً با خودمان قرار گذاشته‌ايم كه فرايند توليد هنري بايد برايمان بسيار لذت‌بخش باشد، در واقع خود اين فرايند بايد هنر باشد. ما فكر مي‌كنيم كه همه‌ مي‌توانند كار هنري بكنند اما هر ايده‌اي ارزش اجرا ندارد. تعداد ما محدود نيست و خوشحال مي‌شويم اگر ايده‌هاي ما را بدزديد يا شعبه‌هاي غيرمعتبر برايش ايجاد كنيد! ما ايده‌هايمان را به صورت گروهي شكل مي‌دهيم و كيف مي‌كنيم وقتي نمي‌فهميم چه چيزي را چه كسي توليد كرده! از اين‌كه حمايت بشويم استقبال مي‌كنيم اما حمايت هم نشديم كار خودمان را دنبال مي‌كنيم!.»
مهسا فرهادی کیا

 

 

 



/a:t/BrE.1

 

[2] Cutartist

[3] Catharsis

[4] Dadaist

[5] Peter Hantke

[6] Post-avant-garde