مطلب زیر نقدی است بر نمایشگاه فرازمینی که آبان ماه امسال در گالری آن برگزار شد، مطلب برای مجله هنرفردا نوشته شده: 

نمایشگاه فرازمینی منتخبی از آثار بابک اطمینانی، مهسا کریمی زاده و شایا شهرستانی آبان ماه 91 و به انتخاب بابک اطمینانی در گالری آن برگزار شد. مجموعه ای با رویکردی علمی- شهودی که در تداوم دغدغه های قبلی اطمینانی کوشش موفقی بود در تامل بر رازآمیزی هستی و یگانگی آن از سطح میکروسکوپی تا کهکشان‌ها و سیاهچاله ها.

 مجموعۀ مکاشفه اطمینانی، تابلوهایی با تکنیک آکریلیک بر روی بوم با فضاهایی در تداوم مجموعۀ خاکستری اوست. سطحی سربگون و یکدست از جنس خلاء که دوایری ارگانیک گاه مشابه موجودات تک‌‌یاخته‌ای و ذراتی میکروسکوپی و گاه هم‌چون مذاب‌هایی آتشفشانی بر سطح آن ظاهر شده‌اند. بر خلاف مجموعۀ خاکستری این بار سطوح رنگی کوچک آبی، زرد و قرمز وارد کار شده‌اند، مثل همیشه آثار با قدرت خارق العاده ای ذهن را به عمق می برند، در آثار اطمینانی خبری از انتزاع نیست، زیرا  فرم‌ها نه تنها از طبیعت جدا و منتزع نشده‌اند، بلکه بالعکس با قدرتی مستقیم، بلاواسطه و مکاشفه‌گون لایه‌های نادیدنی پشت طبیعت یعنی ماورای آن را به تصویر کشیده اند. گویی کوچک شده‌ایم و تا عمق بقچۀ کوانتومی و کوارک‌های رنگین درون آن به ژرفنای مکاشفه‌ای درونی فرو رفته‌ایم. مکاشفۀ اطمینانی در اوج فردیت زبانی جهانی و مشترک را نمایندگی می‌کند، وحدت میان جزء و کل ، درون و بیرون، جهان میکرو و ماکرو و انسان و جهان، عامل فراروی او از مرزهای زبانی و جغرافیایی است. ویژگی عامدانۀ نقاشی و انتخابگری هنرمند در حالتی مینی مال به سر می‌برد،  و از آن‌جایی که رنگ و ماده در آثار او رفتاری تا حدی خودخواسته و پیرو طبیعت را پیش می‌برند، به سبب همین عدم درگیری در روند نقاشی است که برخی منتقدین سبک او را در قالب انتزاع پسانقاشانه تئوریزه می کنند، هرچند تلاش برای گنجاندن او در قالب سبک های مرسوم چندان مفید به نظر نمی‌رسد،  زیرا عامل تصادف در آثار او آن قدر که تطابق و هارمونی عملکرد او با عامل شانس و تصاد در طبیعت است، تکنیکی نقاشانه نیست و آن قدر که برآمده از بی واسطگی است،  محصولی برساخته نیست.    

آثار دو هنرمند جوان دیگر نیز به لحاظ دغدغه های هستی شناسانه با ریتمی مبتنی بر هارمونی در کنار آثار اطمینانی قرار گرفته اند. آثار مهسا کریمی زاده مجسمه‌هایی است از جنس فایبرگلاس و رنگ روغن با عنوان خمیدگی فضا که  با رنگ های مشکی و قرمز بر روی دیوار نصب شده‌اند. با توجه به فرم و عنوان، اثر دلالت هایی دارد بر مفهوم خمیدگی فضا بر اثر گرانش و در نتیجه پدیدآمدن زمان، و انرژی سیاه درون سیاهچاله‌ها و رویش هستی از جایی که ظاهراً نیستی و عدم است. شایا شهرستانی اما مضمون ثبت و ضبط همه چیز را در طبیعت در قالب رنگ روغن بر روی فایبر گلاس ثبت می‌کند، فرروفتگی ها و برجستگی‌هایی که بر روی سطحی فلزگون از سویی بافتی مشابه فرود سنگ های آسمانی و تاثیر آن بر خاک پدید آورده و از سویی مشابه سنگواره‌های یافت شده در طبیعت است. فرای این تداعی‌های فرمال نمادین، در عین گرایش به انتزاع، تمرکز بر مضمون ثبت و ضبط و جاودانگی در کل هستی دارد، نظریه ای که ساز و کار آن در عالم  فیزیک به صورت ثبت همه وقایع در مدار سوم پیرامون هستۀ اتم رخ می‌دهد.

فرازمینی حکایت پل زدن میان آگاهی مخاطب و پیچیدگی و والایی کنه طبیعت است که هنرمندان را تبدیل به واسطه ای بی ادعا می‌کند که بر نهانی‌ترین بخش انکار ناپذیر، جمعی و مشترک و جهان شمول آدمی انگشت می‌گذارند: حقیقتی که از فرط آشکارگی پنهان است، درست مانند خط نوشته‌ای که در فاصلۀ خیلی نزدیک تبدیل به متنی غیرقابل خوانش‌شده است.

مهسافرهادی‌کیا