جَنگ جَنگ تا...
بهزاد شیشهگران آثار بدون عنوان خود را از 23 آذرماه تا اول دی ماه 91 به گالری آریا آورد. دغدغههای اجتماعی هنرمند در این مجموعه هرچند با روندی زیرپوستی اما هم چنان روشن ادامه دارد. حس ناامنی و تهدید در قالب تقابل شدید میان رنگهای غالب سیاه، قرمز و زرد به شکل نقوش منتزع شده از خط و استحالۀ آنها در هیئت نامحسوس صورتکهایی اکسپرسیو و مصیبتزده، پیوندی میان این مجموعه و پوسترهای قدیمی هنرمند برقرار میکند.
اغلب آثار این مجموعه در قالب «نقاشیهای مجسمهگونه» میگنجند، سازههایی مشابه سازههای کنستراکتیویستهای روسی که دلالتهایی بر پوسترهای انقلابی هنرمند در قالب سنت طراحی پوستر همین سبک را دارد. مجسمهها در حقیقت ساختارهای مجسمهواری هستند که نقوش، در آن برسازندۀ بدنه هستند و سطوح تخت و هندسی در قالب پایه ظاهر میشوند. در این مجموعه تکنیک اکریلیک روی بوم به یاری فضای تخت و گرافیکی آمده، پیشینۀ شیشهگران به عنوان طراح گرافیک در این آثار نیز حتی بیشتر از مجموعههایی چون چهرههای مشاهیر او منجر به پدید آمدن مختصاتی بینارشتهای در آثار میشود: مدیوم نقاشی با خصیصههای هنر گرافیک.
خط نوشتههای فارسی با تغییر شکلی اندک در این آثار تبدیل به نقوشی انتزاعی اما همچنان خطگونه شده و بخشی از ساختار اثر را تشکیل میدهند. رنگهای مشکی و قرمز چنان در آثار غالبند که حتی اَکسنتهای رنگی نیز کمکی به برون رفت فضای اثر از احساسهایی از جنس جنگ، تهدید و خشونت و اضطراب نمیکنند. شیشهگران به خوبی توانسته است با درهم آمیختن فرمهایی مغشوش و درهم فرورفته برگرفته از خط فارسی، آن شخصیت همواره مهربان، والا و فاقد خشونت این خط را دچار واسازی کرده و از این طریق و با دست یافتن به کلیتی تودرتو و سهمناک، وضعیتی متناقض نما را نمایندگی کند. در این میان نباید صورتکهایی را که هستند و حضور دارند، برخی از طریق فضاهای منفی میان خطوط، مانند کابوس شبانۀ یک کودک را نادیده گرفت. هرچند چنان در فضای منفی میان نقوش، حل شدهاند که باعث می شوند شک کنیم ناشی از خطای دید هستند یا عامدانه برای حضورشان طرحریزی شده است و بعضی دیگر که هرچند محافظه کارانه و اندکند ولی اگرچه نه به آسانی، اما قابل تشخیصند: پیکرههایی که چنان غرق در خون و فاجعهزدهاند که گویی لحظهای پس از اصابت یک موشک را شاهدیم، ضدهواییها و اسلحههای پوسترهای دوران جنگ اکنون تبدیل به خطوطی مورب شده است که هرچند تنها در یکی از آثار تاحدودی به صراحت آشکار میشوند، اما در آثار دیگر نیز حضور سمج و دائمیشان را در لوای خطوط مورب مرتب یادآوری می کنند، و در نهایت مجموع این عناصر که فضایی شبه گرنیکا، شبه اکپرسیونیستی را تداعی میکنند.
شیشه گران از نسل هنرمندانی است که تعهد اجتماعی، آرمان و ایدئولوژی را وظیفه و کارکرد هنر میدانستند. همانطور که کنستراکتیویسم در عرصۀ طراحی پوستر و یا رئالیسم اجتماعی در عرصۀ نقاشی چنین داعیهای را داشت، این نگاه آوانگارد در سالهای انقلاب و جنگ در آثار او و برادرانش به اوج میرسد، در مجموعۀ اخیر اما اگرچه شیشهگران درفضایی انتزاعی و غیررادیکالتر به خلق اثر پرداخته، اما همچنان رگه های بارز این تعهد را در قالبی به لحاظ اجتماعی معاصرتر و به لحاظ بیان هنری نه چندان معاصر در آثار او شاهدیم. این مجموعه اما فرای از تحلیل سبک و مضمون هنری، روایت هنرمند به زبان خودش از فضایی بود آشنا و نه چندان دور، به همین دلیل میتوانست با لایههای روانی و ناخودآگاه جمعی مخاطب ایرانی رزونانس قابل توجهی برقرار کند.
مهسافرهادیکیا