گالری گردی 254
شیرین، راه ابریشم، اعتماد
مهسافرهادیکیا
( دو هفته نامۀ تندیس، شمارۀ 254، 8 مرداد 1392)
اینک نسل جدید
هفتمین منتخب نسل نو امسال در گالری شیرین برگزار شده است. آثاری از هنرمندان 20 تا سیساله که توسط گالری هما برگزار می شود و حدود صد اثر از هنرمندان جوان را به نمایش گذاشته است. حضور اکثریتی هنرمندان زن در این نمایشگاه را میبایست رویدادی فرخنده دانست. برگزاری چنین نمایشگاه هایی فرصتی مناسب برای رصد و آسیب شناسی آثار هنرمندان جوان به وجود میآورد. در این نمایشگاه تعدادی از آثار سبک شبه پاپ رایجی را در قالب تصاویر کارتونی یا فضاهای شهری به نمایش درآمد که جدای از هر نقد بر سوژه، ضعف تکنیکی برخی از آثار بارز بود. اما از این آثار که بگذریم نمونه های موفقی نیز در میان آثار هنرمندان جوان به چشم میخورد که به برخی اشاره می کنیم: یکی از بهترین آثار، اینستالیشنی مفهومی از نازنین اوقانیان بود که پیوند مستقیم و اینهمانی هویت ملی و فردی را در قالب اینستالیشنی مفهومی به نمایش میگذاشت؛ آدمک های کوچک و سفید ماکتسازی طرح یک اثر انگشت را میساختند. مینا غفاری با دو اثر که یکی تحت عنوان«هرنامی که شما بخواهید بگذارید» با تلفیق سطوح تخت و با تک رنگی غالب، به طرزی هوشمندانه به مخاطب سرنخهایی از روابط انسانی صمیمانه به دست می دهد. هرچند آثار اکسپرسیو در این نمایشگاه زیاد دیده نمی شد یکی از معدود آنها دو اثر از نسرین اسماعیلی بود که با رنگ های تند و لکه های رنگ و پاشش آنها بر صورتکهایی دیوانه و عصیانگر و با غلبۀ خطوط کناره نمای ضمخت و مشکی اثر را به یکپارچگی مناسبی از لحاظ فرمال با محتوای انتقادی غیر صریح و عمیقی رسانده بود. مریم( هما) عبداللهی اما واقعگرایی را از طریق انتخاب پالت رنگی مناسب و ساختن فضایی سوبژکتیو از تلفیق عناصر عینی دست یافته بود؛ در فضایی سورئال گونه از برجی بلند و دیش های ماهواره و عناصر تمدن در جلو زمینه خری با نادانی تمام حضور دارد، فضای اثر بسیار آخرالزمانی و والیی ( انیمیشن والی)، است. در میان آثاری که با از آن خودسازی مینیاتور ایرانی سعی در نقد از طریق هزل و کنایۀ پست مدرنیستی هستند- این نوع بیان به علت تکرار بسیار به کلیشه ها نزدیک میشود و به نظر میرسد یکی از راه حلهای فوری برای خلق گفتمان انتقادی از طریق تلفیق کنایه وار گذشته و آینده است- دو اثر از رعنا صالحی و زهرا ملاعلی به نسبت سایر آثار این سبک نمونه های قابلقبول تری به شمار می رفتند. به نظر می رسد نمایشگاه گردانان تا جایی که از آثار مد روز و سطحی دور شده بودند به توفیق دست یافتند و در مواردی با تایید چند اثر از این دست از آن دور شدند.
مجمع العکاسان معاصر
گالری راه ابریشم در فصل تعطیلات بر خلاف اکثر گالریهای دیگر به حاشیهایها نپرداخته است، بلکه با گردآوری آثاری از مجموعۀ دائم خود، مجالی برای بازدید از آثاری قابل توجه را برای مخاطبین فراهم کرده است. آثار که چند فتومنتاژ و باقی در قالب مدیوم عکاسی قرار میگیرند، در چند گروه منسجم به لحاظ مضمونی قابل طبقهبندی هستند: گروه نخست با مضامین نوستالژیک از تاریخ، ملیت یا هویت بودند آثار هنرمندان جاافتادهای چون بهمن جلالی و بازی هایش با آیکون های قاجاری و عکاس خودآموختهای چون جلال سپهر و اثری از مجموعۀ گِره از فرش های ایرانی جزء این گروه بودند، آرمان استپانیان نیز با فتومونتاژی از مجموعۀ سنگقبرها در همین گروه قرار میگرفت که در آن از عکسهای سنگ قبرهای یکی از گورستان های ارامنه استفاده شده است، هنرمند دیگری که عکسهایش مستند اما باز با مضمونی شدیداً نوستالژیک است، یحیی دهقانپور است که با عکس های مستندی که سال ها پیش از مراسم خاکسپاری فروغ فرخزاد گرفته بود سال 87 نمایشگاهی با عنوان« آن روز فروغ را در باغچه کاشتند» برگزار کرد، در این نمایشگاه دو اثر از این مجموعه به نمایش درآمد. گروه دیگر آثار در قالب عکاسی صحنهسازی شده قرار می گیرند که عموماً با مضامین اجتماعی خلق شده بودند در این میان دو اثر موفق یکی از علی ناجیان و رامیار منوچهر زاده به چشم می خورد از مجموعۀ یخ، که از صحنۀ آشنای تعقیب و گریز در پی یک درگیری اجتماعی و سپس پناه آوردن به در خانه ای خبر میدهد، اضطراب و تهدید به خوبی توسط چیدمان سوژه ها در این عکس و از طریق حضور عناصری جزئیی مانند نور قرمزی که از بیرون به داخل می تابد نشان داده شده است. گوهردشتی نیز هنرمند دیگری است که صحنۀ روز افتتاحیه را در فضای یک گالری می سازد، در حالی که طنز تلخ اثر به خوبی مشهود است فضایی شبه پارتی- شبه کارناوال که در آن جوانانی با تیپ هنری مشغول گپ و گفتند و تنها مادر و کودکی که به نظر نمیآید مخاطبین حرفه ای هنر باشند به تماشای آثار مشغولند. یکی از عکسهای شادی قدیریان نیز که در فضایی خانگی گرفته شده بود در همین گروه قرار میگرفت و نیز عکسی از علیرضا فانی. بهنام صدیقی با عکس هایی ازمجموعۀ شبه مستند تعطیلات در این نمایشگاه حضور داشت و مهران مهاجر با دوعکس در این نمایشگاه که یکی از آنها متعلق به مجموعۀ اتاق قرمز بود. به جز اثری از بابک کاظمی که همخوانی مناسبی با سایر آثار نداشت در مجموع راه ابریشم توانسته بود مجموعهای قبل توجه از آثار به لحاظ سبکی اغلب معاصر و موفق ارائه دهد.
دستهای آلوده
دست، عنوان نمایشگاه آرش بهرامی است در گالری اعتماد. منطق ساخت آثار بسیار ساده و سطحی است هنرمند آثاری شناخته شده از تاریخ هنر را انتخاب کرده و سپس دست هایی امروزی هر یک در حال انجام کاری نامرتبط با داستان اثر به از پشت تصویر را میدرند و وارد کار می شوند. دست هایی که به شخصیت های گرنیکا هویج می خورانند و بر صحنۀ آفرینش میکل آنجلو بند رخت نصب میکنند. یعنی کلیشۀ رایج تلفیق هزل آلود گذشته و حال و ازآن خودسازی و دخل و تصرف در اصالت آثار هنری که هرچند یکی از روشهای هنر پست مدرن برای دیدار طنزآلود با گذشته و واسازی هیبت آن و نیز نفی اصالت اثر هنری در عمل دوشان گونه ای مانند رسم سبیل برای مونالیزا بود، اما همین بازی در زمان شکل گیری خود تداومی طبیعی و منتقدانه بود بر کیش اصالت اثر هنری که توسط مدرنیسم به شدت حاکم شده بود، در حالی که بهرامی صرفا به هزلی، اکنون دیگر کلیشه شده دست می زند تا به گفتۀ خودش در مقدمۀ نمایشگاه:« در اين نمايشگاه، از دست براي تغيير زمينه آثار، جهت مخدوش كردن ماهيت اصلي آن بهره برده ام تا مفهومي امروزي و متفاوت بيان شود». متاسفانه در سالهای اخیر هنرمندان ما با ادراکی نه چندان درست گرایش به بازی با دستاوردهایی چون هزل در تاریخ هنر پست مدرن می پردازند بدون این که درک کنند خود این عمل اکنون به کلیشهای نخنما تبدیل شده و هرچند در زمان و مکان خود شاهکاری بود که دوران جدیدی از تاریخ هنر را می ساخت ولی استفادۀ ابزاری از آن تنها موجب عقیم گشتن بیانش شده است.