هوم، آتبین، محسن

مهسا فرهادی کیا

دوهفته نامۀ تندیس شمارۀ 258، دوم مهرماه 1392

آیا باطل شد؟

مجموعۀ «باطل شد» از فرشته پزشکی در گالری هوم به نمایش درآمد، مجموعه‌ای از تصاویر با تکنیک پرینت دیجیتال بر روی بوم از شاهنامۀ بایسنقری و ظفرنامۀ تیموری که هنرمند  با سوزاندن چهره‌ها، افزدون رنگ و کارگذاشتن آینه و دوخت زدن بخش هایی از اثر، سعی در از آن خودسازی و مداخله در آن را دارد.  نگاره‌هایی چون « استقبال تیمور از همسر امیر جهانگیر»، « دیدار رستم و اسفندیار»، « شهناز و ارنواز» و « کشته شدن سیاوش» تعدادی از این روایت‌هاست  که  هر تصویر توسط هنرمند بازخوانی شده و بر بخش‌هایی از اثر تاکید می‌شود که برای هنرمند واجد رمزگانی نمادین بوده است و او از طریق خوانش این رمزگان از طریق تحلیل عناصر بصری تصویر و نشانه‌های آن و تاکید بر آن‌ها روایت خود را از اثر به مخاطب ارائه می‌دهد؛  مجیز گویانی که پیرامون پادشاهی نشسته بر تخت گرد آمده‌اند از تصویر بریده شده و با آینه هایی جایگزین می‌شوند که مخاطب با ایستادن در مقایل آن‌ها خود را در جایگاه آنان می‌بیند و به این ترتیب چند اثر از میان آثار به بیانی تاثیر گذار دست می‌یابند. برخورد او از منظر امروز با زمان گذشته   واجد وجه آیرونیک یعنی کنایه آمیزی طنزآلود نیست و به همین دلیل از گرایش‌های پست مدرن فاصله می‌گیرد، او به نقاط اوج داستان به لحاظ احساسی، انسانی و ارزش های اخلاقی توجه نشان می دهد و  این  از ظن ما به پیروی او از گرایشی مد روز و جاه طلبانه می کاهد به نظر می‌رسد هنرمند با مداخلۀ بیشتر در نگاره‌ها می‌تواند به بیانی شخصی‌تر و قدرتمندتر دست یابد.

پسایادداشت

خوانش امروزین و ازآن خودسازی نگاره های کهن شاهنامه و سایر نسخ مصور گرایشی است که در دهۀ گذشته مورد اقبال هنرمندان ایرانی و به ویژه جوانترها واقع شده است.  این گرایش به دلایلی در اکثر موارد چندان موفق نبوده است،  مجالی که در این شماره به بهانۀ مطلب بالا فراهم شده است فرصت مناسبی است تا برخی از این دلایل را مورد توجه قرار دهیم: 1. عدم ازآن خودسازی آثار به نحوی که اثر با میزان محسوسی از دستکاری از آنِ هنرمند شده و در خدمت مفاهیم مورد نظر او قرار گیرد 2. اصل برقراری دیالوگ میان گذشته و حال دو ضلع از «تثلیث مقدس» هنر پست مدرن را تشکیل می‌دهد که معمولاً ضلع سوم توسط هنرمندان ایرانی نادیده گرفته می شود یعنی آیرونی به معنای طعنه و کنایۀ طنزآلود که نه تنها اساساً عنصری نقادانه و رادیکال نیست بلکه با خصلتی غیرآوانگارد- یا به بیانی دقیق‌تر پست آوانگارد- تنها به بازی با قداست و «اصالت» مفاهیم، ارزش‌ها و آثار هنری شناخته شده می‌پردازد. و در پایان این که همانقدر که تاکید رادیکال مدرنیسم بر نوآوری به بن بست رسید استفادۀ نخ نما از «دیروز در مواجهه با امروز» که یکی از ابزارهای هنر پست مدرن بود زمانی که  خود بدل به الگویی تکرار شونده شود، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.  

آن که ناقص آمد این‌جا شد تمام...

 «مولوی پلاک 831» عنوان مجموعه عکس های مجتبی سرانجام‌پور است که در گالری آتبین به نمایش درآمده است. این مجموعه واجد حضور عنصری کهن الگویی در ناخودآگاه جمعی مردمان یک سرزمین است کهن الگوی «پیر دانا»، «مراد» و مرشدی که همانند زال، انسان را  به سوی سیمرغ معرفت رهنمون می‌شود. در عرفان و ادب فارسی تجلی بی‌نظیر این اسطورۀ کهن در شخصیت عظیم مولانا متجلی است، مجتبی سرانجام‌‌پور عکس های خود را در هارمونی فرمال با والایی و عمق اشعار و اندیشه های مولانا در قالب دو لایه رمزگان تصویری شکل می‌دهد. او تصاویری از مراسم عرس( به معنای عروسی یا وصال که اشاره بر سالروز وفات مولانا و وصال او با حق دارد) و رقص سماع کنندگان بر مزار او را بر عکس هایی از زندگی روزمرۀ مردم کوچه و بازار کشور ترکیه تلفیق کرده و سطحی یکپارچه اما چند لایه از نشانه‌های تصویری را خلق می کند: حضور المان‌های قدسی در قالب سماع‌گران در هیاهوی مردمان شهر، حضور وحدت در کثرت  و کثرت را نشانگذاری می‌کند و فلسفۀ رقص سماع در گردش سماع کننده به گرد خود -  نماد عرفا در گردیدن گرد خود برای شناخت حق - یعنی خودشناسی برای خداشناسی را یادآور است. سرانجام پور در مجموعۀ خود  این مضمون را  با فرم آثار همخوان می‌کند؛ حقیقت مطلوب سماعگر در درون اوست و حضور سماع‌گر در ازدحام کوچه و بازار نمادی از حضور حقیقت، در دورن انسان، جایی همین نزدیکی است. از سویی دیگر، سماع‌گران نشانگان حضور دائمی ادبیات و فرهنگ کتبی و شفاهی در حافظۀ جمعی مردمان آن کشور است  که  البته با نظر به این که اکثر اشعار مولانا به زبان فارسی سروده شده روح زبان او  بیش از هر جغرافیای دیگری با مردم فارسی زبان همخوان می‌شود.

هنر تبادلات یا تبادلات هنری

برنامۀ تبادل هنری ایران- چین که در گالری محسن برقرار شد، نوعی از اقامت هنری بود که با حضور دو هنرمند چینی وانگ هایچوان و لیائو ونچاو در کنار هنرمندان ایرانی سارا ابری و مهرداد نراقی برگزار شد. هنرمندان چینی با اقامت یکماهه در ایران نگاه ظریفی نسبت به جامعۀ ایرانی را در آثار خود منعکس کردند به خصوص وانگ هایچوان که با ویدئو آرتی از جوانان ایرانی که دست‌ها را به نشانۀ سکوت بر بینی می بردند و ویدئو- اینستالیشنی از پرچم  در حال اهتزاز ایران از پس  شیشه‌های شکستۀ اتومبیل آویخته از سقف، زیستی چندپاره و از هم گسیخته را نشانگذاری می‌کند. ونچاو اما با دو اثر ویدئو و یک مجموعۀ عکس، با استفاده از زنان سیاه پوش ایرانی در حجاب دغدغه های اجتماعی زنان ایرانی را به تصویر کشید ؛ هرچند این مجموعه به لحاظ نشانگان پوشش و فرم با آثار گروه خاصی از هنرمندان ایرانی مشابهت دارد که زیر عنوان « چادر آرت» به خلق می‌پردازند اما نگاه نکته بین و دقیق‌تری به ویژه در عکس‌هایش از زنان محجبه با بزرگنمایی لبخندهای گل و گشاد بر لبانشان به چشم می‌خورد. آثار مهرداد نراقی با چیدمانی به نام «یادبود» نام شهدای وقایع اجتماعی را در ایران و چین در قالب رمزآلود و ناخوانایی بر مقوایی سرخ نوشته و با بازی نور و رنگ های مکمل یکی را پس از دیگری خوانا و ناخوانا می‌کند و سارا ابری با چیدمان صدا که فیلم مستندی از متروی تهران را در صفحۀ شماره‌گیر تلفن عمومی به نمایش می‌گذارد در حالی که  از گوشی آن صدای گفتگوهای مردم در مکان‌های عمومی و تاکسی به گوش می‌رسد ؛  دراین اثر که « زندگی همگانی» نام دارد تعامل‌های بینا مللی چندان بارز به چشم نمی‌خورد. این تبادل که قرار است با سفر دو هنرمند ایرانی به چین در فروردین ماه آینده ادامه یابد می‌تواند فرصتی مناسب برای مطالعه در روش های متفاوت خلق هنری و بررسی صحنۀ هنر معاصر سایر کشورها و هم‌افزایی میان هنرمندان برای هنرمندان ایرانی باشد.